سلام اینجا. از میراکلس رمان طنز سناریو میراکلس اپ میشه😘😘
ماه خورشید پارت۴ | nilofar zare 1400/12/24 | 18:22
ماه خورشید پارت۴

ماه 🌝 خورشید🌞 پارت 4

مرینت:«واییی جررررررررررررررررررر دستش چسبید شروارشم پاره شد ابروشم رفتتت🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣
 

جولیا:« با مرینت بلند شدیم فرار 🤣 چون زنگ تفریخ خورده بود 

الیا:« زنگ اول خلاص شدین زنگ بعدی میخواین چیکار کنین 

مرینت:«حالا یه کاریش میکنیم من جولیا 

جولیکا:«ای خدا من از دست شما دوتا چکار کنم

جولیا:«همینِ که هست 

مرینت:« یه فکری  

جولیا:« چی چی 

مرینت:« پیچ پیچی 

جولیا:«نخود چی 

مرینت:«ارپیچی 

جولیا:«لءونارد داوینچی 

الیا:«بس کنید 

جولیکا:«فکرت بگو 

مرینت:«عه وا ببخشید یادم رفت

الیا:«واقعا خاک تو سرت 
جولیکا:« حالا اینا ولش بیاین بریم  کوفه مدرسه غذا بزنیم به بدن
جولیا:«ار بربم گمبشین
الیا:«لات بازی خانم شروع شد خدا بخیر کنه 
(این علامت در ذهنشان حرف میزنند٪٪) 
مرینت٪ رفتیم  پیش کوفه من یه شیر کاکائو  و یک کیک شکلاتی خریدم الیا یه اب پرتقال یه کیک پرتقالی جولیا یه شیر موز جولیکا هم یه کارامل خرید  نشسته بودیم داشتیم میخوردیم ک یهو  چهار تا پسر  اومدن سمت ما 


۵تا کامنت، ۲تا لایک تا ادامه  فعلاا💗
 

قدرت گرفته از بلاگیکس ©