سلام اینجا. از میراکلس رمان طنز سناریو میراکلس اپ میشه😘😘
ماه و خورشید (رمان جدیدم | nilofar zare 1400/11/18 | 16:25

رمان ماه خورشید پارت1اگر خوشتون اومد 4تا نظر بدین تا ادامش بدم اگر غلط املایی هم داشتم ببخشید

ماه 🌝خورشید🌞 پارت 1

 

مریییینتتتتتتت بلندد شوووووو

 

مرینت؛ها چیه 

 

: میگم بلند شو

مرینت:بزار یه کم دیگه بخوابم 

 

پاشو بیشعور 

 

بلند شو بدن لشت جمع کن 

 

مرینت: کچلم کردین پاشدم اَه.، رزم که خواب برارچی من بیدار کردین جرا اوننن خواببــــ

 

؛ بیدار نشد تو بیدار کردیم بیدارش کنی هم خودت بیدار شی

مرینت: اِه خب بزارین با روش خودم بیدارش میکنم شما برین بیرون 

 

؛:& اوکیــ

 

مرینت:ها ها ( وجی:نمیخواهی خودت دوست های گهت معرفی کن انتر)

مرینت:ای وای ببخشید خب من مرینت دوپن هستم پدرم یه شرکت الماس داره با.یه شرکت طراح.با یک شرکت (وجی: فهمیدیم پولداری ببند بقیش.بگو)

مرینت؛ ب ت چ فوضول خب خلاصه پدرم یه صدتایی شرکت داخل همه کشورا داره خب خلاصه بخاطر اینکه پولدار بود یه خانواده هست دشمن پدرم قبلا با هم دوست بودن اسم خانواده اگرست اون حسودی کرد و پدرم کُشت بله قانون هم اعدامش کردن الان بچه هاش هست مادرمم از دق(بی سوادم خودتونین) پدرم افسردکی گرفت دیوونه شد و در اخر فوت کرد منم درسم ادامه دادم الان 17سالم با دوستام داخل پاریس خونه مجردی گرفتیم درس می خونیم قرار درسم تموم شد شرکت های پدرم که همش به نام من شده اداره کنم و انتقام پدر و مادرم بگیرم از اگرست 😈 خب من دوستام یه اکیپ زدیم الیا رز جولیا و جولیکا جولیا و جولیکا خواهرن اونا هم برادرشون اگرست ها گرو گان گرفتن مادر پدرشتونم کشتن حالا خودش بعد توضیح میده الیا هم یه بلا هایی سرش اوردند اگرستا رز هم میخواد انتقام بگیر از اگرستا اونم اذیت کردن خالاصه همگی با هم اکیپ هستیم درس تموم کنیم داخل شر کت پدرم با اونا اگرست ها شکست بدیم ( بعد زندگی دوستاش براتون میگم در پارت های اینده) خلاصه اینا ولش بریم سراغ خانم خرس رز 😈😈 

 

 

مرینت: یه پارچ اب یخ برداشتم یه ماسک وحشتناک زدم یه سوسک پلاستیکی هم برداشتم بریم که رفتیمممــــــ

 

کیوتا نظر بدین لایک هم کنید ❤😋 تا بقیه پارت بزارم اگر خوشتون اومد 4نظر بای 

 

 

 

 

قدرت گرفته از بلاگیکس ©